هنرنزد ایرانیان است وبس
آرامگاه باغی همایون
آرامگاه همایون
گزارش از مهرداد رضایی:
امروز وقتی اوباما و میشل همسرش از باغ همایون دیدن کردند چیزی جز نام ایران و هنر ایرانی نشیدند. هر جای هند بروند هم بوی ایران می دهد.
همایون یک پادشاه مغول تبار بود ولی فارسی سخن می گفت. پادشاهان مغول تبار هند فارسی زبان بودند و نام های ایرانی داشتند و شعر ایرانی می سرودند و ۴۰۰ سال تا پیش از آمدن انگلیسی ها بر هند حکومت می کردند و در تمام این مدت زبان فارسی زبان رسمی و اول هند بود و اولین کاری که انگلیس در آنجا کرد از میان برداشتن زبان فارسی بود.
معروف ترین پادشاه هندی مغول تبار اکبر شاه هندی بود دورانی که صفویه حمام خون راه انداخته بود بسیاری از ایرانی ها به دربار وکشور ش پناهنده شده بودند. پارسیان زرتشتی هند امروز در نتیجه ستم آن موقع صفویه به هند فرار کرده بودند.
تمام آن چیزهایی که اکنون به عنوان عجایب هند شمرده می شود و میلیونها توریست را بدانجا می کشاند در دوره همین پادشاهان پارسی گوی مغول تبار هند و بدست معماران ایرانی ساخته شده است. از جمله تاج محل که از عجایب هفتگانه است و آرامگاه همایون که بدست یک ایرانی به نام مبراک مبرزا غیاث در ۱۵۶۲ میلادی قریبا ۹۴۰ شمسی ساخته شده است.
مفبره همایون اولین مقبره باغی شبه جزیره هند است و بدست ایرانیانی ها ساخته شده است و بسیار عظیم است. جالب این جاست که معماران بزرگ ایران در هند عجایب می آفریدند ولی در خود ایران کمتر به چشم می خورد که به خاطر حکومت اختفاق و سرکوب صفوی است که موجب فراری شدن همه روشن فکران و دانشمندان به دربار شاهان پارس گوی هند بوده است.
ایران و هند همسایه ابدی اند و کشور پاکستان بیشتر نیمی از آن برای ایران بوده و رود سند خط مرزی ایران و هند بوده تا زمانی که انگلیس بخش بزرگی از بلوچستان را جدا کرد و ضمیمه مستعمرات خود کرد و بعد کشور پاکستان را پدید آورد.
یعنی از نطر تاریخی هندی ها حقی بر پاکستان ندارند و اگر حقی باشد ایران صاحب حق است و نیازی دیگر به گفتن این سخن ها نیست و این روز ها خط مرز را گستره فرهنگ تعیین می کند و این خط حوضه نمدنی ایران فرای مرزهای شرقی هند و حتی تا داخل بخش بزرگی از چین است و هند همیشه جز حوصه تمدنی ایرانی بوده و زبان و فرهنگ و اسطوره و اعتفادات دینی مشترک ده هزار ساله که جای خود دارد.
+ نوشته شده در شنبه بیست و دوم آبان ۱۳۸۹ ساعت 23:49 توسط نسرین
|
آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرين داد